یکی بود یکی نبود. در گذشتههای دور گربهای بود که تنها زندگی میکرد و دوستی نداشت.
اون یک روز از موش خواست تا با هم دوست باشند و باهم زندگی کنند.
موش حرفهای گربه رو قبول کرد و به خونهی گربه آمد.
بعد از مدتی تصمیم گرفتن تا برای زمستان آذوقه جمع کنند که…