شاید بتوان گفت در زبان فارسی در باب هیچ ادیب و هیچ کتابی، به قدر حافظ و دیوان کمحجمش سخن بر زبان و قلم بر کاغذ نرفته اما شگفت اینکه این همه، به جای گشودن معمای حافظ، این کلاف سردرگم را مدام پیچیدهتر کرده و میکند، چراکه شعر و منش حافظ به قول سعیدی سیرجانی به «فیل مثنوی» مانند است و هر صاحبنظری با برجسته کردن بخشهایی از کار حافظ که خود دیده و بساویده، از آن، تصویری به کلی بیگانه و حتی متعارض با تصویر ارائه شده از سوی دیگران ارائه میدهد؛ تو گویی این تصاویر ناهمخوان هیچ نشانی از یک فیل واحد ندارند.
اما ظریف اینکه در میان این تلاطم و تخاصم، همگان در باب یک موضوع، همرای و همپایاند و آن محبوبیت حافظ است. در این باره، جمله صاحبنظران در دو جنبه از این محبوبیت، توافق تام دارند؛