کمی پیشتر شده بود
دستم را بگیرم و پارک بروم
تا از دستفروش چرخی
هله ها را با هوله ها جم کنم و سوغات بیاورم
خودت حساب کن
این سالها را منهای سال تولدم.
کمی پیشتر فقط عاشق بودم، عاشق
نه شمارهام را در بانک می خواندند
نه دنبال اسکناس می دویدم
نه شبیه دفترچههای قسط بودم