0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
شعرهای ساحلی

معرفی، خرید و دانلود کتاب شعرهای ساحلی

نویسنده:
محمد حقوقی
درباره شعرهای ساحلی
«شعرهای ساحلی» همه در ساحلِ دریا نوشته شده‌اند و بیش از همه در ساحل «خزر» در سفرهای هر ساله دهه هفتاد. برخی از شعرهای مجموعه «شب، مانا» حاصل همین سفرهاست. اگرچه پیش از آن نیز دریا را دیده بودم. دریای «سیاه» و دریای «مرمره» را در سال ۱۳۳۸ و دریای «شمال» و اقیانوس «اطلس» را در سال ۱۳۵۲ و دریای «مدیترانه» و «آدریاتیک» را در سال ۱۳۵۹ و دریاچه‌های «لمان»، «تون»، «بیل» و «اینتر لاکن» را در سال ۱۳۶۴. و پیش از این سال‌ها بارها و بارها «خزر» را، که برای من زیباترین دریای دنیاست. سال‌های آغاز دهه چهل، که آن چنان که باید توان نوشتن شعر «و نه نوشتن نظم» را نداشتم. قالب‌های شعر، تنگ‌تر از آن بود که وسعت و عظمت دریا را برتابد. چرا که نوشتن شعر در آن سال‌ها راحتیِ امروز را نداشت. تا آغاز دهه هفتاد. و سال‌های سبکباری و بی‌وزنیِ «دارآباد»، که از پنجره تماشای برگ‌های هزار رنگ پاییز، نخستین «شعر سپید من»، زلال و برهنه بر کاغذ نشست. سال شصت و نه، که از هول بدرقه جنگ آسوده شده بودم و در آغاز دهه هفتاد، از دغدغه تنهایی هم. سالی که به پیشواز او رفتم با «گنجشک‌ها»م و «گیلاس»هاش. و آن‌گاه سال‌های سفر به دامنه‌های شمال و گردش هر روزه با نوار «چهارفصل» و دور «پاستورال» و رؤیای هر شبه با «باله دریاچه قو» همراه با صدای دوردست آب‌های شتابناک در دره‌های سبز خلخال با «ماهی قزل‌آلا»ش تا ساحل دریای آبی که زیباترین قلمرو شعر، همراه با شادمانگی واژه‌هاست. از غروب خورشید که هر شام رفته رفته در افق آبین فرو می‌رود تا طلوع صبح که آمده آمده سر از آب فرا می‌آورد. زمان دور گردنده پیش رونده که هر بامداد جامه نو می‌کند. جامه‌ای که در طول یک روز و یک شب کهنه می‌شود و چرکین. و بیشتر در دوره عافیت: از آغاز پنجاه ـ شصت سالگی، که دیگر تابِ شب ـ بیداری نیست. آن هم شبی که پناهگاه آرام و امن در پایان اندوه زیبای غروب روستاست و اندوه دلگیر غروب غربت، که خورشید، کرْت به کرت از دامنه کهربایی کوه سبز و موج به موج از پهنه نارنجی دریای آبی دامن برمی‌چیند. غروب عریان و زلال ساحلی و نه همچون غروب شهر بی‌کنار، شهر ترافیک، شهر سرسام و ازدحام، صدا و غوغا، که آن‌چه در آن نیست، آرامش و پاکی‌ست و شادی و آزادی. بند است و بند، دود است و دود و دویدن و دویدن. شهری که تو را مجبور می‌کند که فقط پیش رو و پیش پات را نگاه کنی. بی‌هیچ فرصت، حتی نیم نگاهی به بالا، به آسمان، به افق گمشده و ناپیدا. همان که پیداش در دامنه روستاست، در پهنه دشت، وقتی که در دوردستان، نرده سرخ و زرد برداشته می‌شود و گلّه در شیب شب رو به آغل شتاب می‌گیرد. شکلی از اندوه زیبا در دامنه کوه غربی و شکلی دیگر در دامن دریای شرقی آن‌گاه که خورشید در آبی دوردست آرام آرام سر برمی‌آورد. با آبراهِ زرین سمرقند و بخارا، مسیر ارابه آبی آماده، که خاطره اندوهناک قوم تو در جزیره گمشده سیمرغ‌هاست. تا شامگاهان، که خورشید یک‌بار دیگر در آب‌های ساحلی باختر فرو می‌رود. شب و روزی که هر صبح جامه نو می‌کند تا به ماه می‌رسد و ماه به فصل و فصل به سال.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
543.۳۹ کیلوبایت
تعداد صفحات
159 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۵:۱۸:۰۰
نویسندهمحمد حقوقی
ناشرنشر قطره
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۶/۰۸/۲۹
قیمت ارزی
3 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۵۴۳.۳۹ کیلوبایت
۱۵۹ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
5
از 5
براساس رأی 1 مخاطب
5
ستاره
100 ٪
4
ستاره
0 ٪
3
ستاره
0 ٪
2
ستاره
0 ٪
1
ستاره
0 ٪
5
(1)
18,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
شعرهای ساحلی
شعرهای ساحلی
محمد حقوقی
نشر قطره
5
(1)
18,000
تومان