رفتار از نظرگاهی – بیتوجه به مأموریت آنها- مجموعهای از حرکتها و کنشهاست. این کنشها زمانی که به صورت منظم و دقیق به اجرا درآیند مهارتها را بهوجود میآورند، و اگر در یک محدوده یا سنخ معین ارایه شوند الگوهای حرکتی را عرضه خواهند کرد. از دیدگاهی دیگر یک رفتار زمانی عرضه میشود که بتواند تعادلی را به وجود آورد، و یا نیازی را کاهش دهد. از نگاه ریخت گرایان مجموعهی رفتاری هر فرد تابعی از ریخت و یا شکل بدنی اوست؛ مثلاً شوخ طبعی یا سادهگیری رفتارهائی هستند که با شاکلهی افراد چاق وکوتاه قد بیشتر جور در میآید. و یا متفکر و جدی بودن و همین طور داشتن رفتار وسواسی مرتبط با کسانی مطرح میشود که قد بلند و ضمناً لاغری داشته باشند. ونیز افراد عضلانی و درشت استخوان که با اقتدارطلبی و هدایت کسان دیگر بیشترسنخیت خواهد داشت. رفتارگرایان محرکهای محیطی را عامل بهوجودآورندهی رفتار دانسته و انسان را موجودی منفعل در برابر تبلیغات و شکلدهیهای رسانهای معرفی میکنند. و گروهی دیگراز عاملهای وراثتی به دفاع پرداختهاند. اینان پدیدههایی چون درونگرایی و برونگرایی، اجتماعی بودن و جامعه گریزی را با کارکرد ژنها مرتبط دانسته، داشتن ثبات و یا عدم ثبات شخصیتی، تعادل روانی، کمال طلبی، خودشیفتگی، بدگمانی و غیره را به ژنها ربط میدهند. وبه همینسان عامل بسیاری از اختلالات شخصیتی و سلوکی، پرهوشی و عقب ماندگی ذهنی- که تعدادشان به ۳۵۰ نوع بالغ می شود- را به عملکرد ژنها نسبت میدهند و پدیدههایی چون فزون کاری و نقص توجه، رفتار مقابلهای، اُتیسم و بسیاری از اختلالاتی که اغلب کودکان و نوجوانان گرفتار آنها هستند، نشأت گرفته از کارکرد ژنها معرفی می کنند.