کتاب «تمدن و ناکامیهایش» نوشته زیگموند فروید (۱۸۵۶-۱۹۳۹)، عصبشناس اتریشی است، که به عنوان پدر علم روانکاوی شناخته میشود.
این کتاب فروید، که در حکم فلسفه اجتماعی اوست، بر پایه دستاوردهای او در روانکاوی و مطالعه حیات جنسی بشر تدوین گردیده است.
فروید در این رساله میکوشد روایتی از چگونگی تکوین فرهنگ تمدن را پیش روی مخاطبان قرار دهد. این روایت ناظر است به ساز و کار سرکوب گرانهای که در بطن فرآیند رشد فرهنگ، دست اندر کار سرکوفتن و واپس راندن غرایز بشر است.
در نظر فروید، تاریخ انسان، تاریخ سرکوب است. وی با جست و جو در صور اصلی تجلی فرهنگ، یعنی دین و اخلاق و تا اندازهای هنر، بر آن است شیوهها و اشکال بروز این ماهیت سرکوبگرانه را بیابد. به عقیده او تفکر انتقادی و تحلیلی خرد جمعی بشر که منجر به تمدن سازی و حرکت جوامع به سوی پیشرفت و تمدن آفرینی می شود، با ابزار دین عقیم خواهد شد و این مایه قدرت و توانایی بشر از کار خواهد افتاد و جای آن را اندیشههای دینی خواهد گرفت که به زعم او با پیشرفت و تمدن سازی تناسبی ندارد.
در مقدمه کتاب «تمدن و ناکامیهایش» میخوانیم:
« حقيقت اين است كه مردمان در گروهها، جوامع و اجتماعات گوناگون میکوشند اندیشهای را بهعنوان خدا پرورش دهند و اين اندیشه را حاکم بر حيات جمعي خود كنند. اين روح جمعي يا اين توهم اجتماعي باعث میشود كه بشر در آزادگي خود احساس امنیت کند و امیال و خواستههاي درونی خود را فرافكني نمايد. پس اساس دين، نوعي توهم برای گريز از نيروهاي قهار و غلبه كننده بر انسان است.
از نظر فرويد تفكر انتقادي و تحليلی خرد جمعي بشر كه منجر به تمدنسازي و حركت جوامع به سوي پيشرفت و تمدن آفرينی ميشود، با ابزار دين عقيم خواهد شد و اين مايه قدر و توانايي بشر از كار خواهاد افتاد و جاي آن را اندیشههاي ديني خواهد گرفت كه به زعم او با پيشرفت و تمدنسازي تناسبي ندارد».