0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
مرشد و مارگاریتا
٪50

معرفی، خرید و دانلود کتاب مرشد و مارگاریتا

ناشر:
مجید
درباره مرشد و مارگاریتا

روسیه در قرن نوزدهم و بیستم، در گذر از بورژوازی تا کمونیسم نویسندگانی را به ادبیات جهان معرفی کرد که آثارشان خواننده را به وجد می‌آورد. مرشد و مارگریتا بولگاکف یکی از همان رمان‌های جذاب و پیچیده‌ی روسی است که عناصر فلسفی، عاشقانه، فانتزی و کمی طنز را همزمان با هم در بستر داستانی پرکشش و خواندنی در اختیار خواننده می‌گذارد. کتابی که می‌توان به آن لقب یکی از شاهکارهای ادبی قرن بیستم را داد.

مرشد و مارگریتا؛ جادوی بولگاکف

مرشد و مارگریتا (The Master and Margarita) معروف‌ترین اثر میخائیل بولگاکف (Mikhail Bulgakov) است. او نوشتن این رمان را سال 1928، سال‌های آغازین تاسیس اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد. بولگاکف این کتاب را چندین بار بازنویسی کرد تا به نسخه‌ی دلخواهش برسد. او در نوشتن کتابش از نمایشنامه‌ی « فاوست» اثر «گوته» الهام گرفته است. هنگامی که او  چهار هفته پیش از مرگ در سال 1940 نوشتن این رمان را متوقف کرد، هنوز بعضی از جملات کتاب، تمام نشده رها شده بودند. همسرش کتاب را به پایان رساند و آن را برای چاپ آماده کرد. هرچند این کتاب زمان حیات نویسنده منتشر نشد اما پس از مرگش باعث ماندگار شدن نام او در تاریخ ادبیات شد

مرشد و مارگریتا اولین بار از سال 1966 تا 1967 به صورت داستان دنباله‌دار زیر تیغ سانسورچی‌های نظام کمونیستی شوروی سابق در مجله مسکو منتشر شد و سال 1967 به صورت کتاب عرضه شد. از نسخه‌ی سانسور شده‌ی مرشد و مارگریتا با اینکه بخش‌هایی از آن حذف و اسامی بعضی اشخاص و مکان‌ها در آن تغییر داده شده بود؛ به شدت در روسیه استقبال شد. نسخه‌ی کامل کتاب 6 سال بعد به بازار آمد. آمازون مرشد و مارگاریتا  را در فهرست 1001 کتابی که باید قبل از مرگ خواند قرار داده است.

سبک نوشتاری بولگاکف در مرشد و مارگاریتا

بولگاکف، مرشد و مارگریتا را به سبک رئالیسم جادویی نوشته است. سبکی ادبی که در آن، همه‌ی رویدادها در یک قصه واقعی به نظر می‌رسند اما یک عنصر جادویی و غیرطبیعی بین این واقع‌گرایی وجود دارد. انگار افسانه واقعیت باهم  ترکیب شده‌اند. 

بولگاکف هم با  سفر به زمان‌های مختلف در بخش‌های مختلف مرشد و مارگریتا و استفاده از عناصر فانتزی کتاب مرشد و مارگاریتا را به یکی از نمونه‌های مثال‌زدنی سبک رئالیسم جادویی تبدیل کرده است.  

مرشد و مارگریتا از سه مسیر داستانی مختلف تشکیل شده است: سفر شیطان به مسکو،  به صلیب کشیده شدن مسیح در «اورشلیم» در زمان فروانرمایی پونتیوس پیلات و داستان عشق مرشد و مارگریتا. منتقدان می‌گویند او همه این‌ مسیرها را هنرمندانه کنار هم قرار داده تا بتواند دور از تیغ سانسورچی‌های نظام استالینی حرفش را بزند.

در ابتدا شاید مسائل به هم بی ربط به نظر برسند اما کم کم در روند کتاب خواننده متوجه ارتباط میان وقایع خطوط داستانی مختلف می‌شود. مرشد در داستان مرشد و مارگریتا که به عقیده‌ی منتقدان خود بولگاکف است در موازات شخصیت مسیح قرار گرفته است. او در مرشد و مارگریتا با بیان موازی اتفاقات در «مسکو» و«اورشلیم» هدف مهمی را دنبال می‌کند. بولگاکف سعی دارد به خواننده بگوید «اورشلیم» آشوبناک و به‌هم‌ریخته‌ی زمان مسیح همان «مسکو»ی زمانه‌ی خودش است و این‌گونه نگرانی‌هایش را برای سرزمینش بیان می‌کند.

خلاصه داستان مرشد و مارگریتا؛ سه داستان و دو زمانه

مرشد و مارگریتا در دو بخش نوشته شده است. بخش اول کتاب دو خط داستانی دارد. خط داستانی اول در مسکو سال 1930 آغاز می‌شود. شاعری به نام بزدومنی با سردبیری به نام برلیوز نشسته‌اند و درباره‌ی وجود یا عدم وجود «مسیح» صحبت می‌کنند. آن‌ها در همین مکان با ولند که تجسم شیطان در یک جسم انسانی است روبه‌رو می‌شوند. در ادامه داستان می‌فهمیم که ولند همراهانی هم دارند و آن‌ها اتفاقاتی عجیب‌ و غیر طبیعی را در مسکو رقم می‌زنند...

خط داستانی دوم به صلیب کشیده‌شدن مسیح است که ولند آن را برای برلیوز و بزدومنی روایت می‌کند. این بخش از داستان در «اورشلیم» و در زمان فرمان‌روایی پونس پیلات اتفاق می‌افتد. یسوعا ناصری یک زندانی است که متهم شده مردم را تحریک کرده تا پرستش‌گاهی را در اورشلیم آتش بزنند. حکم اعدام او صادر شده و پینوس پیلات باید آن را تایید کند. او درگیری ذهنی شدیدی دارد و احساس وابستگی روحانی به یسوعا رهایش نمی‌کند...

بخش دوم داستان درباره‌ی مارگریتاست، زنی که معشوقه‌ی مرشد است و همین عشق او را واردار می‌کند شوهرش را ترک کند. مرشد نویسنده‌ای است که رمانی درباره‌ی مسیح و پونس پیلات نوشته است.  او رمانش را برای موسه‌ی ادبی که برلیوز سردبیری آن را بر عهده دارد فرستاده است و آن‌ها رمانش را رد کرده‌اند. این اتفاق مرشد را ازلحاظ روانی پریشان می‌کند. نقطه‌ی مشترک بخش اول و دوم داستان شیطان (ولند) است.

میخائیل بولگاکف

میخائیل بولگاکف Mikhail bolgakov نویسنده، نمایشنامه نویس و پزشک روسی است. او پانزدهم می سال 1891 در کیف پایتخت اکراین کنونی که آن زمان قسمتی از امپراطوری روسیه بود به دنیا آمد. او در دانشگاه کیِف؛ پزشکی خوانده است. بولگاکف پس از پایان تحصیلات برای گذراندن دوران خدمت سربازی به روستای نیکلسکی فرستاده شد. او خاطرات این دوران از زندگیش را در کتابی به نام «یادداشت‌های پزشک جوان روستا» نوشته است. میخائیل بولگاکف بعدها پزشکی را کنار گذاشت و فقط به نویسندگی پرداخت و به یکی از چهره‌های مشهور روسیه تبدیل شد. موزه‌ی بولگاکف در روسیه یکی از جذاب‌ترین موزه‌های ادبی جهان است. این موزه که در واقع همان آپارتمان سابق خود نویسنده است، در خیابان بولشایا سادووایای مسکو قرار دارد. در موزه‌ی بولگاکف شما می‌توانید تصاویری از کتاب مرشد و مارگریتا و همچنین المان‌هایی را ببینید که شما را دوباره به فضای کتاب می‌برد. سال 1982 سیارکی به نام بولگاکف - سیارک Bolgakov3469 - نام‌گذاری شد.

از آثار دیگر این نویسنده می‌توان به «دل سگ»، «برف سیاه»، «مرفین» و «تخم مرغ‌های شوم» اشاره کرد که در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند. بولگاکف سال 1940 در گذشت. گورستان «نوودویچی» مسکو، محل دفن این نویسنده‌ی نام‌دار روس است.

ترجمه مرشد و مارگریتا در ایران؛ از میلانی تا شهدی

مرشد و مارگریتا هم مانند بسیاری از آثار ادبی معروف، چندین بار در ایران به فارسی ترجمه شده است. اولین و معروف‌ترین ترجمه‌ی فارسی مرشد و مارگریتا متعلق به عباس میلانی، پژوهشگر و نویسنده‎‌ی ایرانی است. عباس میلانی در پیش‌گفتاری که برای ترجمه‌اش نوشته به بهترین شکل داستان مرشد و مارگاریتا را معرفی کرده است.

هرچند بیشتر افراد معتقدند بهترین ترجمه‌ی مرشد و مارگریتا برگردان عباس میلانی است، اما عده‌ای هم خرید ترجمه‌‌ی بهمن فرزانه از این کتاب را توصیه کرده‌اند. بهمن فرزانه نام کتاب را «استاد و مارگریتا» ترجمه کرده است. نشر «شیرمحمدی» هم ترجمه‌ی «سوفیا جهان» از این کتاب را روانه‌ی بازار کتاب کرد.

سال 1394 پرویز شهدی، مترجم پرکار ایرانی مجددا مرشد و مارگریتا را ترجمه کرد. انتشارات مجید (به سخن) این ترجمه را منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیک  و pdf مرشد و مارگاریتا ترجمه‌ی پرویز شهدی را می‌توانید درهمین صفحه خرید و دانلود کنید.نسخه‌ی الکترونیکی این کتاب قابل استفاده برای موبایل و تبلت است. 

مرشد و مارگریتا در سینما

رمان مرشد و مارگریتا در سینما هم توجه‌های زیادی را به خود جلب کرد  و کارگردان‌های زیادی نسخه‌های اقتباسی از آن ساختند.  اولین بار «الکساندر پتروویچ» سال 1972 فیلم مرشد و مرگاریتا را با اقتباس از این رمان و دقیقا به همین نام و به سبک فانتزی ساخت. نسخه‌ی دیگر مرشد و مارگریتا به کارگردانی «یوری کارا» سال 1994 ساخته شد. این فیلم تا سال 2011 منتشر نشد و تنها در روسیه به شکل خصوصی نمایش داده ‌می‌شد.

شبکه تلویزیونی راسیا-1 هم سال 2005 مجموعه‌ی تلویزیونی‌ای در 10 قسمت 52 دقیقه ای بر اساس این رمان ساخت که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. «حادثه در یهودیه» هم فیلمی انگلیسی است که سال 1991 بر اساس مرشد و مارگریتا ساخته ‌شد. در این فیلم تنها به قسمت‌هایی از رمان که مربوط به تاریخ مسیحیت است پرداخته شده است.

در بخش‌هایی از مرشد و مارگریتا می‌خوانیم

مارگریتا پروازش را از سر گرفت و دید رهبر ارکستر جاز که می‌کوشید با ارکستری که آهنگ لهستانی را می‌نواخت مبارزه کند، اکنون پشت سر او جنجالی راه انداخته بود و می‌خواست با پرتاب سنج‌ها نوازندگان آن ارکستر را از نواختن بازدارد و آن‌ها هم با اظهار ترسی خنده‌دار سرشان را می‌دزدیدند.

سر انجام رسیدند به پاگرد، همانجایی که «کروویف» شمع به دست توی تاریکی به استقبال مارگریتا آمده بود. اما حالا نور شدیدی که از لوسترهای کریستال خوشه مانند می‌تابید، چشم‌هایشان را خیره کرد. مارگریتا آنجا مستقر شد و ستونی از یاقوت کبود زیر بغلش قرار گرفت.

«کروویف» زمزمه کنان گفت :«اگر واقعا احساس خستگی می‌کنید، می‌توانید به آن تکیه بدهید.»

سیاه‌پوستی بالشتکی را زیر پاهای مارگریتا لغزاند که رویش تصویر سگی با رشته‌های طلا دست دوزی شده بود. آن وقت مارگریتا کوشید با وضوح بیشتری آنچه را دور و برش بود ببیند. «کروویف» و «عزازیل» با حالتی رسمی کنارش ایستاده بودند. کنار «عزازیل» سه مرد جوان حضور داشتند که قیافه‌شان مارگریتا را به یاد «آبادونا» انداخت. نسیم خنکی را پشتش احساس کرد، وقتی برگشت دید از دیواری مرمرین که پشت او قرار داشت، از فواره‌ای نوشیدنی می‌جهد و توی حوضچه‌ای پر یخ می‌ریزد. کنار پای چپش چیزی گرم و مخملین حس کرد، «بهیموت» بود.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
3.۱۹ مگابایت
تعداد صفحات
624 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۲۰:۴۸:۰۰
نویسندهمیخائیل بولگاکف
مترجمپرویز شهدی
ناشرمجید
زبان
فارسی
عنوان انگلیسی
Master i Margarita
تاریخ انتشار
۱۳۹۶/۰۵/۰۸
قیمت ارزی
5.۵ دلار
قیمت چاپی
370,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۳.۱۹ مگابایت
۶۲۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.8
از 5
براساس رأی 1541 مخاطب
گیرا 🧲 (4)
سرگرم‌کننده 🧩 (3)
5
ستاره
44 ٪
4
ستاره
18 ٪
3
ستاره
16 ٪
2
ستاره
8 ٪
1
ستاره
11 ٪
295 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
3

ضمناً از این نویسنده نمایشنامه‌دل سگ رو هم پیشنهاد میکنم

1

ی سریا الکی میان میگن عالی بود خوب بود اقاجون اگه خوندیش دوخط ازش بنویس توضیح بده بفهمیم ی چیزی خوندی نقاط قوت یا ضعفی اگه داره بگو. فقط جَو میدین

5

در اصل این کتاب یک تصویر نمادین از کشور روسیه در آن دوره‌ی زمانی خاص است. ولی به نظرم نویسنده در ورای منظور سیاسی‌اش، یک انتقاد صریح هم به نفی‌کنندگان ماوراطبیعه و وجود خدا و شیطان داشته. و یه کم غرغر: این چه جلد مزخرفیه که نشر به‌سخن واسه این کتاب انتخاب کرده؟

5

ح.خ سلام دوستان کتابخوان یا مثل خودم کتاب جمع کن، کتابهایی هستن که تا آخر عمر درگیرشونی: بینوایان، آرزوهای بزرگ، بلندیهای بادخیز، اشعار امیلی دیکنسون ومرشد ومارگریتای بولگاکف. شیطان در مسکو درس خداشناسی می دهد. باورکنید من بوسیله ی شیطان بولگاکف ایمانم به خدا بیشتر شد. پایان کتاب برای من بسیار حزن انگیز بود.کاش جاودانگی وبهشت طور دیگری باشد.

4

از طرح فوق العاده مزخرف و بی معنی جلد کتاب که بگذریم، کتابیه که به خوندنش میارزه. ترجمه میتونست بهتر باشه اما در کل قابل قبوله. جدا از درونمایه سیاسی و اجتماعی که ممکنه فقط برای عده ای قابل درک باشه من با ۳ تا چیزش ارتباط خوبی گرفتم: یکی توصیف ها و تصویر پردازی های خیلی عالی نویسنده، یکی طنز فاخر و جاافتاده ای که سراسر کتاب موج میزنه، یکی هم نگاه متفاوت و جالب نویسنده به شیطان‌ و مسیح. و اینکه رفتار سطحی و بزدلانه آدمها مورد تحقیر شیطان قرار میگیره. یک دیالوگ خیلی خوبم بین شیطان و متا لوی (از حواریون مسیح) داشت که خیلی جالب بود. توضیحاتی هم که توی فیدیبو برای کتاب نوشتن درست نیست بنظرم، ولاند و دستیارانش نماد کمونیست نمیتونن باشن.

3

تاریخی، جادویی و واقعی سه بخش اصلی این کتاب که بیش از اندازه با رئالیسم جادویی ترکیب شده. بخش های جادویی کتاب مقداری بی منطق هستن، شخصا کتاب های سبک رئالیسم جادویی دوست دارم اما این مورد بیش از اندازه و زیادی رویایی بود اگر قراره کتاب رو بخونید هرچه بیشتر درباره کتاب بدونید قبل از شروع، راحت تر میتونید درکش کنید اما باید این انتظار داشته باشید که تو اوج جدیت اگر داره از هیتلر صحبت میکنه یهو حضرت ادم و هیتلر رو بیاره تو خط داستانی و سی صفحه لباساشون و محیطی که توشن رو توصیف کنه و در اخر همه پرواز کنن و محو بشن برن!! کتاب کلی نکته گویی مربوط به دوران شوروی داره، اما اگر تحمل رویایی بودن و بی منطق و پیچیدگی رو ندارید، خیر این کتاب رو نخونید.

3

این کتاب رو دوسال پیش خریدم و فقط به خاطر تعریف زیادی که ازش شده شروع کردم به خوندن اما واقعا گیج بودم هیچی نمیفهمیدم و ولش کردم بعد از یک سال دوباره رفتم سراغش و اینبار تا ۱۵۰ صفحه رو خوندم اما بازم خیلی نتونستم ارتباط برقرار کنم و فکر می‌کنم جدای از سنگین بودن کتاب مترجم خوبی رو انتخاب نکردم! سوفیا جهان. طرح جلد کتاب عالیه از چشمای قرمز و بزرگ گربه ی سیاه بیشتر به هیجان میام که بخونمش اما ترجمه ش اصلا روان نیست ? و جالب اینه که با وجود کتاب جدیدی که شروع به خوندن کردم، و کتاب جذابی هم هست! اما ذهنم لابه لای بعضی از جمله ها و اتفاقات این کتاب مونده انگار صدام میکنه هی نظرم بهش جلب میشه به خاطر اون گربه ی وحشتناک رو جلد کتابه فکر کنم ??

5

با سلام به دوستان عزیزم. من هم مثل شما خیلی به کتاب خواندن علاقه مند هستم و تا به حال کتابهای زیادی مطالعه کرده ام.برای ارزشمند بودن مطالعه یک کتاب دو معیار شخصی دارم.اول اینکه پیام کتاب چه بود و می خواست چه مطابی را به من بیاموزد و دوم این که مطالعه این کتاب چه احساسی در من ایجاد کرد. در مورد کتاب مرشد و ماگارتا مطلبی که به خواننده القا می شود این است که تنها نیروی مقتدر در دنیا شیطان است و فقط کسانی که افتخار خدمت به شیطان را پیدا می کنند مصون می مانند و احساسی که این کتاب ایجاد می کند احساس ترس و بی دفاعی دربرابر شیطان است. در این کتاب منظور از مرشد شیطان است و مارگاریتا هم زنی است که افتخار خدمتگزاری به شیطان را پیدا می کند.

5

سلام. چند دقیقه پیش کتاب رو تمام کردم. ترجمه کتاب عالیه، ناگفته نماند ترجمه آقای میلانی هم عالیه. شخصیت پردازی کتاب عالیه، مخصوصا شیطان و گروهش، یعنی ولاند و عزازیل و کوروویوف و بهیموت و البته دیگران. بولگاکف جزییات رو به خوبی شرح داده ولی نه به اون شکل که خواننده حوصلش سر بره. اینکه بعضی از دوستان در مورد سست شدن اعتقادات مذهبی صحبت کردن، من قبول ندارم، چون این یک رمان خیالی است و در تخیلات هم هر موجودی میتواند قدرت های خاص داشته باشه. اونقدر متن شیرین و جذابی داره که خوندنش رو به همه توصیه میکنم.

2

هر کس ذائقه ای داره در مطالعه من به شخصه اصلا نتونستم با هیچ کدوم از رمان های روسی ارتباط برقرار کنم و ازین رمان آشفته هم که فقط حس ترس و عدم ثبات و فضای سیاه سیاسی شوروی رو منتقل میکنه اصلا خوشم نیومد . شاید برای کسانی که به سبک ادبیات روس علاقه داشته باشن خوب باشه .ولی فقط قسمت های مربوط به زمان مسیح خوب و جذاب بود ولی بقیه قسمت ها فقط سردرگمی میداد به آدم . کلا ادبیات روس به خاطر فضای کمونیستی حاکم همیشه در پرده ای از ابهام و استعاراته و اگر اینو در نظر نگیری خیلی مه آلود و تیره هست و خسته کننده . کلا داستان هیجان انگیز و جذاب شروع شد ولی در ادامه خسته کننده بود .

نمایش 285 نقد دیگر
3.8
(1,540)
گیرا 🧲 (4)
79,000
٪50
39,500
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
٪30
مرشد و مارگریتا
مرشد و مارگریتا
میخائیل بولگاکف

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مرشد و مارگاریتا
٪50
مرشد و مارگاریتا
میخائیل بولگاکف
مجید
3.8
(1,540)
گیرا 🧲 (4)
79,000
٪50
39,500
تومان