افراد زیادی در جامعه هستند که سن خود را برای اهمال کاری و به تعویق انداختن کارها بهانه میکنند. فرقی نمیکند در چند سالگی، همیشه عدهای هستند که میگویند: «از من گذشته است» یا «دیگر برای این کارها دیر شده است» اما با نگاه به زندگی بعضی از افراد میتوان به این درک رسید که هیچگاه برای شروع دیر نیست. «بریت ماری» در کتاب «بریت ماری اینجا بود» زنی است که در آستانهی 70 سالگی به دنبال رویاهای خود میرود و تسلیم نمیشود. خواندن داستان زندگی او امید و انگیزه را در دل زندگی میکند.
«بریتماری اینجا بود» رمان بلندی است نوشتهی نویسندهی سوئدی «فردریک بکمن» است. بکمن در این کتاب با زبانی ساده و روان داستان بریتماری را روایت میکند. بریت ماری زن 63 سالهای است که در ظاهر رفتار غیراجتماعی و عجیبی دارد. او در گذشته خواهر بزرگترش اینگرید را در تصادف از دست داده است. اینگرید دختری زیبا و اجتماعی بوده که محبوب خانواده بود. بعد از مرگ او بریتماری به این فکر میکند که چرا او جای خواهرش از دنیا نرفته است.
ماری زنی وسواسی است که به تمیزی و نظافت بیش از حد اهمیت میدهد.کوچکترین به همریختگی ماری را دلآزرده میکند چون او طبق اصول و قواعد خاص خودش زندگی میکند و سعی میکند برای اطرافیان فرد مفیدی باشد. شاید گاهی ناخواسته دیگران پیشنهادهای او را انتقاد یا قضاوت برداشت کنند اما ماری دل مهربانی دارد و برایش مهم است که دیگران دربارهی او چه فکری میکنند، برای ماری مهم است که هیچگاه کسی را از خود نرنجاند.
ماری در دورهی جوانی با دو برادر به نامهای آلف و کنت آشنا میشود و در نهایت با کنت ازدواج میکند. ماری بعد از سالها زندگی مشترک متوجه خیانت همسرش میشود و او را برای مدتی ترک میکند. این موضوع باعث میشود که ماری انگیزهاش برای پیدا کردن کار بیشتر شود و تصمیم میگیرد که خودش را باور کند و به دنبال رویاها و آرزوهایش برود. او از طریق اداره کاریابی سرایدار خانه جوانان در روستا میشود.
این شغل برای ماری یک شروع تازه است و اتفاقات جالبی در ادامه برای او میافتد. حتی بچههای روستا که میخواهند فوتبال بازی کنند از ماری خواهش میکنند تا مربی تیم کوچک آنها باشد.
شخصیت بریتماری در کتاب «بریتماری اینجا بود» تا حدودی شبیه شخصیت «اوه» در کتاب «مردی به نام اوه» و شخصیت مادربزرگ در کتاب «مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است» است. شخصیتپردازی که شاید در ظاهر کلیشهای و تکراری به نظر بیاید. این بار هم یک آدم مسن با وسواس و مقررات و رفتارهای عجیب ولی در نهایت شخصیتی شیرین و مهربان که خواننده مثل «اوه» به او علاقهمند میشود.
شاید در ظاهر بتوان بین شخصیتهای رمانهای بکمن شباهتهایی پیدا کرد اما در هر کدام از شخصیتهای آثار او ویژگیهایی منحصر به فردی وجود دارد که باید با نگاهی تیزبینانه آنها را کشف کرد.
بریت ماری زنی نامرئی است، کسی از درون او خبر ندارد. او تمام عمر خود را با ترس اینکه در تنهایی بمیرد و روزهای زیادی بدن بی جانش کشف نشده باقی بماند زندگی میکند. بریتماری وسواس تمیزی و سازماندهی دارد. همهچیز باید مرتب و تمیز باشد و اگر غیر از این باشد ماری احساس گناه میکند.
همهی این خصوصیتها بریت ماری را تبدیل به یک زن غیرعادی با عادتهای عجیب و تغییر ناپذیر کرده است. این نوع زندگی برای اکثر افراد جامعه کسلکننده و غیر قابل باور است. اما ماری در طول داستان امنیت و آسایش واقعی را پیدا میکند. نکتهی جالب و متشابه دربارهی ماری در این کتاب با افراد جامعه این است که او هم مانند خیلی از افراد، درست وقتی که با فشار روانی مواجه میشود تصمیم به تغییر میگیرد. زمانی که ماری زندگی با شوهرش را غیرقابل تحمل میبیند، تغییر تنها گزینه برای اوست. همین واقعگرایی بکمن در خلق شخصیتها، جذابیت داستانهای او را دو چندان میکند.
در ابتدای داستان ماری زنی تسلیمشده در برابر خواستههای همسرش است. او خود را در هر شرایطی فدای افکار و احساسات دیگران میکند چون دوست ندارد دیگران از او دلآزرده باشند. ماری به مدت چهل سال خودش و رویاهایش را نادیده میگیرد تا دیگران را از خود راضی نگه دارد. احتمالا بسیاری از خوانندگان هم با شخصیت ماری همذات پنداری کنند چراکه ممکن است آنها هم به خاطر دیگران خودشان را کنار گذاشته باشند و حالا به دنبال انگیزهای برای تغییر باشند.
کمی جلوتر زمانی ماری برای کار وارد روستایی به نام بورگ میشود. بورگ روستایی است که با فقر و بحران اقتصادی مواجه شده و بیشتر مغازههای آن تعطیل است. زمانی که ماری وارد بورگ میشود اتفاق عجیبی برای او میافتد. او بدون اینکه حتی بداند فوتبال چیست ناخواسته با اصرار بچهها و جوانان یک تیم فوتبال راه اندازی میکند. ماری از فوتبال چیزی نمیداند اما خواننده شاهد تلاش و امید او برای بردن این تیم به مسابقات قهرمانی است.
ماری که همیشه متکی به همسرش بود و نمیتوانست کارهای بزرگ را بدون همسرش انجام دهد حالا وارد دنیای جدیدی به نام بورگ شده است.
بریتماری همان بُعد خاموش درون ماست که منتظر است تا بیدارش کنیم و به همه نشان دهیم که خواستن توانستن است.
ماری به خوانندگان نشان میدهد که هیچگاه برای شروع و تغییر دیر نیست کافی است انسان تواناییهایی خود را بشناسد و با امید و انگیزه ادامه دهد.
«کارل فردریک بکمن» از نویسندگان خوشاقبال سالهای اخیر است. او با رمان محبوب و پرفروش «مردی به نام اُوه» یک شب راه صدساله را رفت و در سراسر جهان به شهرت رسید. بکمن در سال 1981 در استکهلم سوئد متولد شد. او از کودکی به خواندن و نوشتن علاقه داشت. بکمن کار نویسندگی را با وبلاگ نویسی شروع کرد و بعدها در روزنامهها و نشریات مختلف از جمله مجله«مترو» مطلب مینوشت.
بکمن در سال 2012 با انتشار اولین کتاب خود «مردی به نام اُوه» به موفقیت بزرگی دست پیدا کرد. این کتاب در زمان بسیار کوتاه تبدیل به یکی از کتابهای جذابی شد که در همهجای دنیا از آن صحبت میشد و تا مدتها در صدر فهرست پرفروشهای کشور سوئد و نیویورکتایمز قرار داشت. «مردی به نام اوه» داستان پیرمردی است که به ظاهر جدی و گوشهگیر است اما عشق و گرمای وجود او خوانندگان را مجذوب خود کرده است. مردی به نام اوه تا به امروز به بیش از سی زبان ترجمه شده و میلیونها نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفته است.
بر اساس رمان «مردی به نام اُوه» فیلمی سوئدی هم ساخته شد که در هشتاد و نهمین دوره جوایز اسکار نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد.
بعد از محبوبیت کتاب مردی به نام اوه و شهرت جهانی بکمن، خوانندگان زیادی از سراسر جهان آثار این نویسندهی سوئدی را دنبال میکنند. بکمن هم دست خالی نبود و تقریبا هر دو سال یک بار با انتشار یک کتاب جدید طرفداران خود را از انتظار بیرون آورد.
دومین کتاب بکمن «مادربرگ سلام رساند و گفت متاسف است» بود که در سال 2015 منتشر شد. یک سال بعد بکمن کتاب «بریتماری اینجا بود» را منتشر کرد، داستانی که از جهاتی شباهتهایی با داستان «مردی به نام اوه» داشت و بعضی از آن به عنوان نسخهی مونث اوه یاد کردند. در سال 2019 از روی داستان «بریتماری اینجا بود» هم فیلمی سوئدی به کارگردانی « تووا نووتنی» با همین نام ساخته شده است.
از جمله آثار بکمن که در ایران هم ترجمه و منتشر شدهاند میتوان به کتابهای «معامله زندگی با زنی خاکستریپوش»، «مادربرگ سلام رساند و گفت متاسف است»، «و هر روز راه صبح راه خانه دورتر میشود»، «شهر خرس»، «ما در برابر شما»، « و من دوستت دارم» و «معامله زندگی» هستند که نسخه pdf آنها برای خرید و دانلود در سایت فیدبیو قرار گرفتهاند.
شاید عدهای بر این باور باشند که مردمانی که در کشورهای سردسیر زندگی میکنند افرادی سرد و بیروح هستند و نویسندگان این کشورها هم از این قاعده مستثنی نباشند و اقلیم سرزمینشان بر لحن قلم آنها تاثیرگذار باشد. باید گفت که این تصور اشتباهی است که غالب مردم دارند. سوئد کشوری سردسیر است اما با مشاهده آثار نویسندگان سوئدی همچون «فردریک بکمن» و «یوناس یوناسون» که زبانی طنز دارند میتوان پی به این موضوع برد که اقلیم جغرافیایی تاثیری بر زبان نویسنده ندارد.
فردریک بکمن داستانهای واقعی را با لحن طنز و زبانی ساده از آدمهای جامعه مینویسد. او از تجربیات زندگی خود، کتابها، فیلمها و سفرهایی که از کودکی تا به امروز داشته، برای خلق داستانهایش استفاده کرده است.
بکمن در داستانهای خود حتی از مسائل اجتماعی فراگیر و ناراحتکنندهای مثل خیانت یا خودکشی استفاده میکند و آن را با نگاه طنز به تصویر میکشد، مثلا در داستان بریتماری اینجا بود موضوع خیانت همسر ماری به او بهانهای برای غلبهی ماری بر مشکلاتش و پیدا کردن راهی جالب برای او میشود. مسئلهای که اتفاقات جالب و مفرح را در طول داستان در پی دارد.
این هنر بکمن است که از موضوعات جدی و کوچکترین جزئیات اطرافش در گفتوگوهای بین شخصیتها و وقایعی که در داستان رخ میدهد استفاده کند. بکمن در مصاحبهای گفت که: «من مدام در حال نوشتن وقایع روزمره هستم. همهجا، پشت پاكت نامهها، روی زيرليوانیهای مخصوص نوشیدنی و تلفن همراهم و در آخر آنها را وارد كامپيوترم میکنم. بعضی وقتها نیز برای نوشتن از ماشين تحرير قديمیام یا مداد و قلم استفاده میکنم. يك ديالوگ، يك ايده، يك عبارت! فكرش را بكنيد، برای مثال سه هفته بعد آن را وسط خرتوپرتها دوباره پيدا میكنم».
«فرناز تیمورازف» اولینبار با ترجمهی کتاب «مردی به نام اوه» فردریک بکمن را به ایرانیان معرفی کرد. او این کتاب را از دو زبان آلمانی و انگلیسی ترجمه کرد و نشر نون آن را منتشر کرد. بعدها ترجمههای دیگری هم از این کتاب منتشر شد.
«فرناز تیمورازف» مترجم ایرانی مقیم سوئیس است. تیمورازف در ایران کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی گرفت. او در حوزه ترجمهی ادبی فعالیت میکند. از ترجمههای او میتوان به کتاب «مرگ به پمبرلی میآید» نوشتهی «پی.دی جیمز» و کتاب «قتل ساقدوش» نوشتهی «روت رندل» برای نشر قطره اشاره کرد که در فیدیبو هم قرار گرفتهاند.
مترجم «مردی به نام اوه» رمان دیگری از فردریک بکمن را به نام «بریت ماری اینجا بود» برای نشر نون ترجمه کرد. این کتاب در کمتر از دو ماه چهار بار تجدید چاپ شد.
نشر کولهپشتی کتاب «بریت ماری اینجا بود» را با ترجمهی «حسین تهرانی» و نشر میلکان این کتاب را با ترجمهی«سمانه پرهیزکاری» منتشر کرده است.
ساعت ۵۵ : ۱۶ است. بریت ماری تک وتنها توی خیابان، جلوی ساختمان اداره کار، ایستاده، چون بی ادبی است اگر خیلی زودتر از وقت ملاقاتش حاضر شود. باد آرام لای موهایش میپیچد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | فردریک بکمن |
مترجم |