درباره آیا رهبران، رهبر زاده می شوند یا رهبری را فرا می گیرند؟،
پس از مرگ اسکندر، فرماندهانش بر سر تقسیم میراث و این که چه کسی قدرت را به دست گیرد با هم به نزاع پرداختند. گرچه پیروزیها و فتوحاتش به مراتب بیش از پیشینیانش بود، اما هیچ سعی و کوششی در جهت انسجام و ادغام سرزمینهای مغلوب ننمود. از آنجا که برقراری نظم و سازماندهی امپراتوری پهناوری که به دست آورده بود دشوارترین کاری نبود که بر عهده گیرد، تصمیم گرفت بدان نپردازد، تصمیمی که شاید بیشتر با شرایط و اقتضای دورانش مرتبط بود تا شخصیتش. در نتیجه، ظرف چهل سال یا اندکی بیشتر، امپراتوریای که اسکندر به وجود آورده و به کمک نیروی جذبه و شخصیت افسانهایاش متحد نگه داشته بود، در کشمکشهای خصمانه فرماندهانش بر سر قدرت تکهتکه و از هم گسیخته شد.
اسکندر جزو آن دسته افرادی قرار میگیرد که جهان را آنطور که اکنون میشناسیم شکل داد. او تاریخ تمدن را تغییر داد؛ کاری که البته چندان آسان نیز نبود! اسکندر اولین فاتح قدرتمندی بود که به یونان، مصر، آسیای صغیر و آسیا تا سرحدات هند غربی دست یافت؛ و حد و حدود آنچه در آن دوران، زمین مسکونی شناخته میشد تعیین کرد. تنها پس از سفرهای پرتغالیها و اسپانیاییها در اواخر قرن پانزدهم بود که اروپاییها دریافتند فراتر از اسکندر رفته و سرزمینهای جدیدی کشف کردهاند.
اسکندر جهان، و نه فقط مرزهایش، را تغییر داد...