اگر از تفکر یا فلسفهی اجتماعی که تاریخچهی آنها لااقل به عصر طلایی یونان باستان میرسد، اما حتی پیش از آن در اندیشهی دینی و اسطورهای و در سنتهای مکتوب و شفاهی غیراروپایی چه در شرق و چه در غرب این قاره قابل پیگیریاند بگذریم، از قرن نوزدهم میلادی که علوم اجتماعی سنت دانشگاهی خود را در اروپا آغاز کردند، همواره دو گرایش شناختشناختی و هستیشناختی که طبعاً به رویکردهای روششناختی گاه بسیار متفاوتی نیز دامن میزدند، در آنها دیده میشد. دو گرایشی که لزوماً در برابر یکدیگر قرار نداشتند، اما تاریخ آنها اغلب خبر از نوعی تنش و لااقل عدم تفاهم میداد و میدهد.
در کتاب حاضر با ارائهی برشهایی از زوایای بسیار متفاوت که یک انسانشناس کاربردی میتواند در زندگی اجتماعی برای تجلیل خود بیابد، هدف ما نشان دادن آن بوده است که چگونه میتوان عملاً از انسانشناسی، علمی ساخت که قادر باشد در همهی شاخهها و زمینههای بسیار متفاوت زندگی انسانی دخالت و ارائهی طریق کند. نگارنده پیش از این نیز در دو کتاب دیگر با عناوین از فرهنگ تا توسعه و در هزارتوهای نظم جهانی، قدمهای نخستین در این راه را برداشته است و این سومین کتابی است که به موضوع توسعه اختصاص میدهد. در این کتاب نیز همچون کتابهای پیشین زمینههای مورد بررسی تنوع زیادی دارند، اما رویکرد فرهنگی به آنها همواره ثابت است.