مجموعهنمایشنامههای بیدگل، مجموعهای منحصربهفرد از نمایشنامههایی است که یا تابهحال به فارسی ترجمه نشدهاند، و یا ترجمه مجددی از نمایشنامههایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمهی مجدد آنها حس میگردد. این مجموعه تا حد امکان میکوشد تا تأکید خود را به جای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدین ترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید. معرفی جهانهای متفاوت نمایشی، از اهداف اصلی این مجموعه خواهد بود؛ جهانهایی که تابهحال برای خوانندگان فارسی ناگشوده ماندهاند یا سیاستهای فرهنگی خاص، مانع از گشودهشدن آنها شده است. این مجموعه برای اینکه حداکثر آثار نمایشی را پوشش دهد، خود به حوزههای کوچکتر زیر تقسیم شده است:کلاسیکها، کلاسیکهای مدرن، امریکای لاتین، بعد از هزاره، تکپردهایها، چشمانداز شرق، نمایشنامههای ایرانی، نمایشنامههای امریکایی، نمایشنامههای اروپایی. برای درک بهتر خواننده از دنیای نویسنده و متن او، هر نمایشنامه با یک مقاله یا نقد همراه خواهد شد. جمجمه ای در کانه مارا قصه مردی است که کارش نبش قبر و باز کردن جا برای مردگان تازه است، اما امسال نوبت قبر زن مرحومش رسیده که هفت سال پیشتر به مرگی مشکوک مرده بود...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 514.۵۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 104 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۲۸:۰۰ |
نویسنده | مارتین مک دونا |
مترجم | بهرنگ رجبی |
ناشر | نشر بیدگل |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | a skull in connemara |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۱۱ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 34,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نکته خاصی نداشت و من را هم جذب نکرد. از آن روایت هایی که در نهایت آدم از خودش می پرسد خب که چی! و وقتی حرف از ترجمه باشد سوال اضافی پیش می آید که چه ارزش خاصی در اثر وجود داشته که مترجم را متقاعد کرده تا آنرا برای مخاطبهای جدید هم قابل دسترسی نماید. به نظرم این رو زها که دسترسی به محتوا برای مطالعه افزایش پیدا کرده، انتخاب اثر خوب حرف اول را می زند
من هوادار این نویسنده هستم، ولی این نمایشنامه، علیرغم داشتن همون حس و حال مکدوناییش و انتظار برای غافلگیری، نسبت به کارهایی مثل قطع دست و مرد بالشی ضعیفتر بود.
یکی دیگر از متن های قوی و غافلگیر کننده مک دونا. پیشنهاد میکنم باهاش ملکه زیبایی لینین رو هم بخونین. هر دو در یک جا اتفاق می افتند و نکات اشتراک دارند.
مکدونا عالیه...این نمایشنامه هم عالی بود، سرد و تاریک و خشن همراه با یه لحن طنز مداوم...
قشنگه من که خوشم میاد از ماجراهای اینچنینی
واقعا مزخرف و حوصله سر بر بود و هی اینطوری بودم خب حالا که چی؟
نمایشنامه های مک دونا همه خوبن و این یکی از بهترین ها بود
موضوع و نحوهی روایت داستان جالب بود ترجمه هم خوب بود
داستان با سبک خاص مارتین مک دونا.
به راستی حقیقت چیست؟