«جذابیت عشق»، رمانی دربارهی زندگی روشنفکران ایران است.
آن هم در همین تهران، و در همین سالهای پر افت و خیر، و پرجنب و جوش، و پرتنش پس از انقلاب اسلامی. موضوعی که دست کم تا این لحظه، در هیچ یک از رمانهای فارسی معادلی نداشته است.
نه فقط دربارهی روشنفکران ایران، که دربارهی صنوف بسیاری از جمله بازاریها، دانشجویان، روحانیون، مدیران سیاسی کشور مانند وزیر و امثال آن، افسران ارتش، افسران سپاه، کارمندان اداری، کارگران کارخانجات، کارکنان بازار بورس تهران، و... باید رمانهای متعددی تألیف شود، زیرا فقط از طریق رمان است که صرف نظر از ابعاد ادبی و فکری و هنرمندانهی آن، میتوان به شناخت اقشار مختلف کشور نایل آمد. از این نظر، رمان حتی بر رسالههای پژوهشی هم برتری دارد. چرا که رمان میتواند وارد «جزییات» شود، و به گونهای در زندگی شخصیتهایش نقب بزند، که همهی ناگفتهها را در اختیار مخاطب قرار دهد.