چند سال پیش یک نظرخواهی عمومی در فرانسه صورت گرفت و نتیجه نشان داد 89% از شرکتکنندگان معتقدند انسان «چیزی» لازم دارد که بخاطر آن زندگی کند و 61% درصد تاکید کردند کسی یا چیزی در زندگی آنها هست که حاضرند به خاطرش بمیرند. دکتر ویکتور فرانکل بعد از مشاهدهی این نتیجه، نظرخواهی مشابهی را در دفترش و میان مراجعانش انجام داد و دوباره به همان نتایج دست یافت. کتاب انسان در جستوجوی معنی، داستان زندگی دکتر ویکتور فرانکل برای پیداکردن این معنا در زندگی بود.
کتاب انسان در جستوجوی معنی (Man’s Search for Ultimate Meaning) در سال 1946 برای اولین بار منتشر شد. این کتاب یکی از بهترین نمونههای ادبی در ادبیات روانشناسانه است و روایت زندگی و نجات یافتن دکتر ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری رژیم نازی را شرح میدهد. فرانکل در این کتاب ابتدا خاطراتش از آشویتس را بازگو میکند و سپس تلاشها و راهکارهایش برای زنده ماندن را توضیح میدهد.
ویکتور فرانکل در مدت زمانی که در نیروگاه آشویتس زندانی بود، پدر، مادر، همسر و برادرش را از دست داد بنابراین به گفته خودش «درد از دست دادن» را میفهمد. او در کتاب انسان در جستوجوی معنی سعی میکند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور میتوان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند.
برای دانلود کتاب انسان در جستوجوی معنی میتوانید از اپلیکیشن یا سایت فیدیبو اقدام کنید.
کتاب انسان در جستوجوی معنی در دو بخش نوشته شده است، بخش اول شامل خاطرات فرانکل از اردوگاه کار اجباری آشویتس است و بخش دوم آن مکتب تخصصی دکتر فرانکل یعنی لوگوتراپی یا معنادرمانی را توضیح میدهد. دکتر فرانکل در بخش دوم میگوید:«من تردید دارم که پزشکی بتواند پاسخی به این پرسش بدهد که معنای زندگی هر فردی چیست؟ زیرا معنای زندگی از فرد به فرد، روز به روز، ساعت به ساعت در تغییر است. از این رو، آنچه مهم است معنای زندگی به طور اعم نیست، بلکه هر فرد میباید معنی و هدف زندگی خود را در لحظات مختلف دریابد. هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش نماید وجود ندارد، بلکه هر یک از ما دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی است که میبایست به آن تحقق بخشد.»
دکتر ویکتور فرانکل دو نکتهی خیلی مهم را در کتاب انسان در جستوجوی معنی بیان میکند. ابتدا اینکه انسان باید تلاش کند تا در هر کار سختی که مقابلش قرار میگیرد، معنایی بیاید. آن معنا میتواند هر چیزی باشد، عشق به یک معشوق، عشق به کار کردن، عشق به خدمت و یا هرچیز دیگری که به شما امید میدهد. این معنی برای دکتر فرانکل، فکر نوشتن کتاب «انسان در جستوجوی معنای غایی» و سخنرانی کردن در دانشگاه بود. فرانکل میگوید:« هر انسانی باید یک دلیل برای زنده ماندن داشته باشد.»
دومین موضوعی که فرانکل در کتاب انسان در جستو جوی معنی بیان میکند، داشتن قدرت انتخاب است. دکتر فرانکل میگوید:«میان اتفاق و واکنش یک فضای خالی وجود دارد، در آن فضا قدرت ما برای انتخاب واکنش صحیح نهفته است. مهم نیست چه اتفاقی میافتد یا در چه موقعیتی قرار دارید، شما همیشه میتوانید انتخاب کنید.» او توضیح میدهد که در اولین روزی که وارد اردوگاه آشویتس شد به خودش قول داد یا به زبان دیگر انتخاب کرد که هرگز به سیمهای خاردار اردوگاه دست نزند. این سیمها دارای جریان برق بودند و آسانترین راه برای خودکشی زندانیان محسوب میشدند. ویکتور فرانکل میگوید:«هرچیزی ممکن است از انسان گرفته شود، به جز آزادی. شما همیشه میتوانید راه خود را انتخاب کنید. حتی زمانی که احساس میکنید دیگر نمیتوانید چیزی را تغییر بدهید، میتوانید خودتان را تغییر دهید.»
ویکتور فرانکل استاد عصب شناسی و روانپزشکی دانشگاه وین است. او که از نجاتیافتگان واقعهی هولوکاست است، از آغاز کارش در دانشگاه به دنبال تعریف انسان از معنای زندگی و حیات بوده است. او معتقد است که انسانها باید تحت هر شرایطی برای زندگیشان معنایی وجود داشته باشد، حتی اگر در بدترین وضعیت قابل تصور و آخرین لحظههای حیات باشند. ویکتور فرانکل در معنا درمانی، هستهی مرکزی اگزیستانسیالیسم را مورد بررسی قرار داده است و در برابر این پدیده میگوید:« اگر زندگی کردن رنج بردن است، پس برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت.»
ویکتور فرانکل را میتوان پدیدآورندهی لوگوتراپی (معنادرمانی) دانست. لوگرتراپی یا معنادرمانی را یافتن ریشههای معنای زندگی هر فردی، به شکل انگارهای استوار از معنا و مسئولیت میدانند. الگویی که معنا و مسئولیت و رسالت فرد در زندگی با آن مشخص میشود. فرانکل بعد از مدتی مخالف سر سرسخت رواندرمانی شد به همین دلیل تحقیقاتش را دربارهی معنادرمانی بیشتر کرد. او معتقد بود:«رفتار درمانگران باعث میشود آدمها مانند حیوانات و به صورت ماشین فیزیولوژیک تحلیل میکند، اما در لوگوتراپی به بُعد معنوی انسانها اهمیت داده میشود.»
فرانکل تاکنون بیش از سی عنوان کتاب درباره معناگرایی و معنا درمانی نوشته است، اما متاسفانه فقط هشت کتاب از فرانکل از آلمانی به زبان انگلیسی برگرداننده شدهاند. او در سال 1959 کتاب انسان در جستوجوی معنی را نوشت، این کتاب روایت تجربهی او از دوران کارش در اردوگاه کار اجباری آلمان نازی است. او در این کتاب توضیح میدهد که چگونه در چنین شرایطی، اهمیت معنای زندگی در سختترین شرایط را درک کرد.
ویکتور فرانکل در سال 1921 با زیگموند فروید، فیلسوف مشهور اتریشی دیدار کرد و برای مدتی شاگرد او بود، اما بعد از گذشت چند سال نظریاتش از نظریات فروید فاصله گرفت. ویکتور فرانکل در دوم سپتامبر 1997 در شهر وین اتریش درگذشت.
وکتور فرانکل مبدع لوگوتراپی یا معنا درمانی، بیشتر از سی کتاب نوشته است. اما از میان این سی عنوان تنها هشت کتاب به انگلیسی و تنها سه عنوان از این هشت کتاب به فارسی برگردانده شدهاند؛ «انسان در جستو جوی معنای غایی»، «معنا درمانی» و انسان در جستوجوی معنی آثار ویکتور فرانکل هستند که به فارسی ترجمه شدهاند.
شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی اف این کتابها را از سایت فیدیبو دانلود و آنها را در اپلیکیشن رایگان فیدیبو مطالعه کنید.
کتاب انسان در جستوجوی معنی به عنوان مشهورترین کتاب فرانکل تاکنون چندین بار به وسیلهی مترجمهای زیادی به فارسی برگردانده شده است. «امیر لاهوتی»،«اکبر معارفی»،«زهرا زاهدی»،«حسینعلی میرشاهی» و «نهضت صالحیان» و «مهین میلانی» تعدادی از این مترجمان هستند.
نسخه الکترونیکی کتاب انسان در جستوجوی معنی ترجمه دکتر نهضت صالحیان و مهین میلانی در همین صفحه در دسترس است.
دکتر نهضت صالحیان یکی از مترجمان ایرانی است که حوزهی تخصصیاش در ترجمه کتب روانشناسی است. کتابهای «آدمهای سمی» و انسان در جستوجوی معنی دو کتابی است که از او منتشر شده و در فیدیبو موجود است.
مهین میلانی نویسنده، مترجم و روزنامهنگار ایرانی و فارغ التحصیل رشتهی روزنامهنگاری و جامعهشناسی از دانشگاه پاریس است. علاقهی او به نوشتن تا حدی زیاد بوده است که پیش از انتشار کتابهای خودش صدها مقاله، گزارش، نقد ادبی را به فرانسه و انگلیسی و حتی فارسی منتشر کرده است. او در مصاحبهای دربارهی وضعیت نشر میگوید:« همه دوست دارند بنویسند. اما آثار کمتر خوانده میشوند و بسیار کمتر نقد میشوند. برخی نقدهای موجود هم خالی از ایراد نیست. بعضی از آنها از روی غرضورزی است. برخی منتقدین قابلیت نقد همه جانبه را ندارند که این خود گاهی به علت نداشتن آزادی نهادینه است و گاهی به علت نداشتن میدانهای دید ادبی و علمی و اطلاعات کافی است که نقد خوبی نوشته نمیشود.»
کتاب انسان در جستوجوی معنی را میتوانید با قیمت 13000 هزارتومان از اپلیکیشن فیدیبو دریافت کنید.
نسخه چاپی کتاب انسان در جست وجوی معنی در نشر درسا 232 صفحه است.
فکر خودکشی تقریبا از ذهن همهی ما گذشته بود؛ همهی ما این اندیشه را ولو برای مدت کوتاه تجربه کرده بودیم. اندیشهای که زاییده وضع موجود بود، خطر مرگ که همواره تهدیدمان میکرد و نزدیک بودن مرگ کسانی کخ زیر شکنجه بودند، به علت عقیدهی استوارم که بعدا به ذکر آن خواهم پرداخت، نخستین شب ورودم به اوردوگاه با خود پیمان بستم که «به سیم خاردار نزنم.» این عبارتی بود که در اردوگاه به کار میرفت و بهترین شیوهی خودکشی بود که با دست زدن به سیم خاردار برقدار انجام گرفت. گرفتن چنین تصمیمی برای من خالی از اشمال نبود. از آنجا، که شانس زنده ماندن و یا رویدادهایی که موجب رهایی میشد کم بود، خودکشی دیگر معنایی نداشت. هیچکس اطمینان نداشت جز کسانی باشد که از همهی گزینشها جان سالم به در در برد. زندانیان آشویتش در نخستین مرحله ضربهی روحی از مرگ وحشت نداشتند. حتی اتاق گاز پس از چند روز نخست، ابهت خود را از دست میداد.
به بیشتر زندانیان لباسهای ژندهای داده بودند، که مترسک از آن خوشآیندتر بود. در فاصلهی کلبهها در اردوگاه جز کسافت چیزی به چشم نمیخورد، و هرچه بیشتر تمیز میکردیم، بیشتر بر سر راهمان ریخته میشد. افسران و زندانیان مسئول، خوش داشتند که تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاهها و بیرون ریختن مدفوع بگمارند اگر همانطور که معمولا روی میداد، به هنگام حمل مدفوع به روی تپهها، مدفوعها به سر و روی زندانیان میریخت و نشانی از تنفر در چهرهاش دیده میشد یا سعی میکرد آن را پاک کند، ضربات کاپو بود که بر پیکرش فرود میآمد. از این رو کشتن واکنشهای به هنجار تسریع میشد.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 1.۰۸ مگابایت |
تعداد صفحات | 255 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۳۰:۰۰ |
نویسنده | ویکتور فرانکل |
مترجم | نهضت صالحیان |
مترجم دوم | مهین میلانی |
ناشر | انتشارات درسا |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Man's search for meaninig:and introduction to logotheraphy |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۰۹ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 69,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ما این همه وقت تلف شده داریم. اجازه بدید بخش بسیار ناچیزی از عمرتان هم در خواندن این کتاب تلف شود، آنگاه درخواهید یافت که لحظاتی که این کتاب را مطالعه کرده اید، بهترین لحظات زندگیتان بوده است. با دقت و حوصله سطر به سطر در خود هضم کنید و در کتاب فرو روید.
این کتاب شرحی است بر زندگی روزانه اردوگاه کار اجباری از نگاه یک انسان متوسط و روانشناسی مربوط به واکنشهای زندانیان.به طور کلی در سه دسته این واکنشها دسته بندی شده است: ۱-ورود به زندان:شوکه شدن از دیدن حقیقت عریان و بدرود با زندگی پیشین و پذیرفتن زندگی جدید در زندان با قواعد متفاوت و خاص خود(۱۸) ۲-زندگی داخل زندان که زندانی به کارهای روزمره آموخته شده می پردازد:تلاش برای مرگ عاطفی و بی احساسی نسبت به حسهایی که شخص را آزار می دهد در این مرحله اتفاق می افتد.حسهایی چون حسرت بازگشت به خانه و خانواده که به صورت خوره به جان زندانی می افتد یا تنفر از همه زشتیهای پیرامون حتی به شکل ظاهری(۲۴) یا حس اینکه چیزی نیستی و به اندازه پشیزی برایت ارزش قایل نیستند.با این سنگ شدن و بی تفاوتی است که زندانی به زودی تاری به دور خود می تند(۲۷).رفته رفته همه تلاشها و عواطف روی یک مسئله دور می زند:حفظ جان خود و حفظ سایر دوستان(۳۲).با وجود محکوم بودن به یک زندگی ذهنی و جسمی بدوی،ولی امکان این هست که زندانی در ژرفای یک زندگی معنوی نیز غوطه ور شود.شاید افراد حساس که عادت زندگی روشنفکرانه پربار داشته اند بیش از دیگران رنج می برند(هر چند اغلب ساختمان بدنی ظریفتری دارند)اما کمتر از دیگران به زندگی درونی آنان آسیب می رسد(۴۰).اگر زندگی اصلا دارای مفهومی باشد پس باید رنج هم معنایی داشته باشد و بخش غیر قابل حذف آن است،گر چه به شکل سرنوشت و مرگ.زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد شد.به آن شیوه که انسان سرنوشت و همه رنجهایش را می پذیرد،به شیوه ای که صلیب خود را به دوش می کشد،فرصتی می یابد که حتی در دشوارترین شرایط،معنایی ژرفتر به زندگیش ببخشد. ۳-خروج از زندان و آزادی:آنچه که از نظر روانشناسی برای زندانیان در این مرحله اتفاق می افتد،شخصیت زدایی نام دارد.زندانیان از خود سوال می کردند: آیا آنچه می بینند واقعی است؟و در این زمان احساسات خاموش به طور ناگهانی زنجیر می گسست(۹۱).برخی که دارای طبع بدوی تر از دیگران بودند،در این مرحله،نمی توانستند از تاثیرات وحشیگریهای زندگی اردوگاهی در امان بمانند.آنان دیگر از حالت شی بودن درآمده و تبدیل به کسانی شده بودند که با نیروی اراده و برانگیزاننده،بیدادگری می کردند(۹۲). شرح بیشتر در https://instagram.com/_u/gh.sad
من اصل کتابشو دارم واقعا کتابه خوبیه لطفا کتابای روانشناسی و خود شناسی معروف جهان رو بزارید
امتیاز پایین من به علت ترجمه گمراه کننده کتاب است. فصل اول که ساده و بیان خاطرات است، مشکلی به نظر نمیرسد اما در فصل دوم احساس میکردم که مفاهیم در هم پیچیده و نامفهوم اند. بنابراین سری به نسخه انگلیسی زدم که نشان میداد مترجم نه تنها برخی بخشا را متوجه نشده، گاهی تغییراتی در جملات داده که معنا را بهم میریزند و عجیب تر اینکه جملاتی وجود دارند که در متن اصلی وجود ندارند!!!
انسان در جستجوی معنی، ویکتور فرانکل http://ganje.blog.ir/post/۵۸ با عرض شرمندگی :-) ب نظرم کتاب نه در وجه داستانی و نگارش قدرت و کشش دارد و نه در ان اموزه های روان شناسانه آنقدر که کتاب را بعد از ۶۰ صفحه رها کردم. تنها چیزی که به خواندن امیدوارم میکرد و از نوشتن یک ریویو بدتر منعم کرد همین تجربه ی اصیل و دست اول و البته دردناک نویسنده بود وگرنه همین مقدار باوری هم که به دریافت هایش پیدا کردم را هم نمیداشتم. پ ن: البته که کلا از روان شناسی بدم میاد. خیلی ازش نخوندم و نمیدونم اما شنیدم که بیش از این که دنبال حقیقت باشه دنبال تعادله «به چی اعتقاد داری تا با اون ها مشکل ر حل کنم» به سوالی اون قدر که باید پرداخته نمیشه چه بدتر که پرداختن به آن سوال زندگی فرد را زیر و رو کند. درست مقابل فلسفه اگر زندگی بی معناست یا ارزش زیستن نداره پس چرا همین حالا تمومش نکنیم؟ به جای این که دنبال جواب های دم دستی و سرهم بندی ماجرا باشیم. این ها رسیدن به پاسخ های اصیل را با نشون دادن سراب و تخدیر، ان هم با اصالت دادن به تعادل و زیستن، دور از دسترس تر میکند.
بسیار تاملبرانگیز. نمیشه کتاب رو خوند و به فکر فرو نرفت. زندگی همهی آدمها سرشار از رنجها و شادیهاست. اما بعضی از رنجها هستن که آدم رو واقعا از پا درمیارن. چی باعث میشه در سختترین لحظهها آدم روی پاهاش بایسته و ادامه بده؟ وقتی تمام بارقههای امید خاموش میشن، چی ما رو زنده نگه میداره؟ چی به زندگی ما معنا میده؟ این که چطور عدهای تونستن از اردوگاههای نازی جون سالم به در ببرن، میتونه اندیشهی ما رو به سوی پاسخ این پرسش هدایت کنه. ویکتور فرانکل از تجربهی خودش در اردوگاههای نازی میگه، از امید و ناامیدی، از رویارویی با مرگ و رنجهایی که به نظر نمیرسه قرار باشه به پایان برسه. و از طرف دیگه کتاب نگاه دقیقی داره به از دست رفتن ارزشهای انسانی، جایی که انسانها تحت فشارهای خیلی شدید معیشتی و روانی قرار میگیرن. این کتاب میتونه چشم ما رو به معنا و مفهوم نهایی زندگی باز کنه. همهی ما نیاز داریم که بدونیم چرا زندهایم؟ و یافتن پاسخ این پرسش ساده نیست.
لطفا وقت تون رو پای این کتاب نگذارید اگه میتونید نسخه انگلیسیش رو بخونید وگرنه از خوندن این نزدیک به سیصد صفحه فقط دو چیز را متوجه میشید یک: معنی زندگی رو باید واسه خودتون کشف کنید که دایما هم در حال تغییره و واسه هرکس منحصر به فرده. و دوم اینکه مترجم این کتاب هم مثل اکثر مترجمان محترممون نه تنها کتابی رو ترجمه کرده که در حوزه سوادش نبوده بلکه سواد اون زبان اصلی کتاب رو هم نداشته و کتاب رو هم نفهمیده. فصل دوم که قاعدتا باید همه توضیحات لازم رو در مورد لوگوتراپی و معنی زندگی و نحوه درمان بیماران داشته باشه پر هست از جملات بی ربط و بی معنی. همه مفهوم کتاب رو میشه تو دویست واژه شیر فهم کرد. من متعجب هستم از اقای دکتر مجتبی شکوری که چنان از این کتاب تعریف کرد که سه دقیقه بعد من خریدمش باوجود اینکه هر دفعه کتاب فارسی میخرم بخاطر ترجمه افتضاح ، نیمه خوانده ولش میکنم.
?????????? نظر مساعدی درباره اپلیکیشن ندارم و فیدیبو اپلیکیشن کاملا قابل اعتمادی نیست. متاسفانه با وجود پرداخت موفق در اپلیکیشن، نتونستم فایل pdf کتاب داشته باشم و هیچکس هم پاسخگو نبوده. حتی فایل صوتی این کتاب هم از اپلیکیشن خریداری کردم ولی فایل صوتی هم نصفه بود و فقط تا بخش ۵از فصل ۲ رو داشت. اما در نهایت در رابطه با مطا لب کتاب: کتاب از دو بخش تشکیل شده که بخش اول به سرگذشت یه روانپزشک در اردوگاه کار اجباری در زمان نازی ها پرداخته. در بخش دوم الهام گرفتن از تجربیات شخصی اش در اردوگاه، برای درمان بیماران و مراجعین رو توضیح میدهد که با لوگوتراپی آن را معرفی میکند. که امروزه از درمان های موج سوم شناخته میشود . برای متخصصین و درمانگران بخش دوم کتاب بسیار کاربردی هست.
بعد از خواندن این کتاب در دوره سربازی، تحمل بسیاری از مشکلات برایم ساده تر شد...
هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که انسان را از داشتن آزادی حتی به میزان کم منع کند. در بیماران اعصاب و روان هم حتی به میزان خیلی کم و ناچیز آزادی وجود دارد. در واقع روانپریشی هرگز دستش به هستهٔ مرکزی شخصیت بیمار ن میرسد. یک بیمار روانی که دیگر بهبود نمییابد ممکن است اعتماد به نفس و حس سودمندیاش را از دست بدهد، اما در عین حال عزت انسانیاش را حفظ میکند. این چیزی است که آن را ایمان روانپزشکی مینامم. بدون آن دیگر راونپزشک بودن ارزشی ندارد. به خاطر چه کسی روانپزشک باشم؟ به خاطر سیستم عصبی که قابل درمان نیست؟ اگر ارزش بیمار در این حد بود قطعا مرگ آسان روش بهتری برای پایان کار بود. ?انسان در جستوجوی معنا / ویکتور فرانکل