0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  کافکا در کرانه نشر نیلوفر

کتاب کافکا در کرانه نشر نیلوفر

کتاب متنی
درباره کافکا در کرانه

فکر می‌کنید روزی این توانایی را کسب کنید که با گربه ها صحبت کنید؟ یا این‌که الهاماتی درونی به شما بگوید که الان بهتر است چه کاری انجام دهید، امروز به کجا بروید و یا منتظر چه چیزی باشید؟ احتمالا اگر این کارها را انجام دهید، از نظر بقیه فردی عجیب و غریب به نظر می‌رسید. اما «ناکاتا» این توانایی را پیدا کرده تا در کتاب «کافکا در کرانه» با گربه‌ها حرف بزند و با الهامات درونی‌اش در دنیای موازی که «هاروکی موراکامی» نویسنده مشهور ژاپنی خلق کرده در کنار پسری به نام «کافکا» در جهان موازی دیگری، زندگی کند.

about book image

درباره‌ی کتاب کافکا در کرانه

کتاب کافکا در کرانه با عنوان انگلیسی Kafka on the Shore در سال ۲۰۰۲ به  زبان ژاپنی منتشر شد. ژانر این کتاب فانتزی است و نویسنده با جهت دادن شخصیت‌های کتاب به سوی پیدا کردن سوال‌های فلسفی، فضایی با ساختار روایت موازی ایجاد کرده است. دو داستان در ظاهر به هم مرتبط نیستند و هر کدام جداگانه روایت می‌شوند اما در نهایت به هم پیوسته می‌شوند. نمی‌توان گفت ژانر این کتاب سوررئال است چون در ژانر سوررئال ماجرا در ناخودآگاه یا در ذهن شخصیت‌ها رخ می‌دهد. اما در این کتاب داستان سبک فانتزی دارد، در واقع ماجراهای آن از دنیای بیرون وارد عالم خیال شخصیت‌ها می‌شوند و مخاطب نمی‌داند آنچه در روند داستان می‌بیند خیالی است یا نه! موراکامی همزمان با نوشتن کتاب کافکا در کرانه ، مشغول ترجمه‌ی ژاپنی رمان «ناتوردشت» اثر نویسنده‌ی آمریکایی، «سَلینجِر» هم بوده است و می‌توان سایه‌ی «هولدن کالفیلد» که شخصیت اصلی کتاب «ناتوردشت» است را به نوعی در شخصیت «کافکا تامورا» شخصیت اصلی کتاب کافکا در کرانه هم دید.

خلاصه‌ی داستان کافکا در کرانه

کتاب کافکا درکرانه روایت‌گر دو داستان موازی است که هیچ  ارتباطی به هم ندارند اما در نقطه‌ای به هم گره می‌خورند. کافکا تامورا و ساتورو ناکاتا دو شخصیت اصلی کتاب هستند که داستان آن‌ها جداگانه روایت می‌شود. «کافکا تامورا» (که نام واقعی او برای خواننده مشخص نیست) پسر 15 ساله‌‌ی کتاب‌خوانی است که با پدرش در توکیو زندگی می‌کند. کافکا به دلیل یک پیشگویی عجیب تصمیم می‌گیرد از خانه فرار کند و این شروع ماجراهای اوست. فصل‌های فرد داستان مربوط به داستان کافکاست که از زبان خود او روایت می‌شود. فصل‌های زوج مربوط به داستان دوم یعنی قصه‌ی ناکاتا است. داستان ناکاتا از زبان نویسنده و به صورت دانای کل (سوم شخص) روایت می‌شود. ناکاتا مرد مهربانی است که در یک حادثه‌ی عجیب در کودکی به کما می‌رود، بعد از چند هفته از کما بیرون می‌آید، با این تفاوت که ناکاتا هوش طبیعی‌اش را از دست داده اما به جای آن توانایی صحبت کردن با گربه‌ها را پیدا کرده است. او بعد از این حادثه توانایی‌های دیگری هم پیدا کرده که در روند داستان، خواننده آنها را به تدریج کشف می‌کند. نقطه‌ی عطف رمان تکمیل این دو قصه در نقطه‌ای است که سایه‌های زندگی دو داستان بر دیگری دیده می‌شود. انگار از همان ابتدا این دو داستان به هم وصل و حتی تکمیل کننده‌ی هم بودند. موراکامی به شکلی این ارتباط و هم‌بستگی را در کتاب کافکا در کرانه نشان می‌دهد.

درباره‌ی هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی محبوب در وسعت جهانی

در جهان ادبیات امروز، هاروکی موراکامی haruki murakami یکی از نویسندگان شگفت‌انگیز و محبوب ناشران و خوانندگان در سراسر جهان، به ویژه در ایران است. در حال حاضر می‌توان گفت این نویسنده‌ی ژاپنی، یکی از نویسنده‌هایی است که کتابهای او در لیست پرفروش‌های جهان است. آثار او  به بیش از چهل و دو زبان در سراسر جهان ترجمه شده است و جایزه «فرانتس کافکا» یکی از بزرگ‌ترین جوایزی است که موراکامی تاکنون در میان جوایز دیگرش دریافت کرده است. از نکاتی که در محافل ادبی همواره مورد توجه بوده است این است که او یکی از شایسته‌ترین افراد برای دریافت نوبل ادبی بوده است اما هنوز موفق به دریافت آن نشده است. کتاب «گوسفند وحشی» از همین نویسنده برنده جایزه ادبی «نوما» شده است. او در سال 1949 در کیوتو متولد شد و از سی سالگی شروع به نوشتن کرد. در سراسر جهان موراکامی را به واسطه‌ی رمان‌ها و داستان‌های کوتاهش می‌شناسند. او در دانشگاه تئاتر خواند اما به دلیل علاقه‌ی زیادش به موسیقی یک باشگاه جاز راه اندازی کرد، جالب این است که او به دلیل علاقه بسیار زیادش به گربه‌ها اسم آن باشگاه را «پیتر کت» می‌گذارد. بعد از کنار گذاشتن باشگاه، موراکامی از سن سی سالگی به طور حرفه‌ای نویسندگی را شروع کرد و آدم کم حرف‌تری شد. موراکامی هیچ وقت حاضر نشد مصاحبه ای با رادیو یا تلویزیون داشته باشد. او علاوه بر نویسندگی در عرصه‌ی ترجمه هم فعالیت کرده است. از داستان‌های معروف او می‌توان به «کجا ممکن است پیدایش کنم»، «کافکا در کرانه»، «وقتی از دو حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم»، «جنگل نروژی»، «سال‌شمار پرنده‌ی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی روح و پایان دنیا»، «فیل غیب می شود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» اشاره کرد. شکل‌گیری اولین رمان او یعنی «به آواز باد گوش بسپار» بعد از دیدن یک مسابقه بیسبال در ذهنش شکل گرفت.

مخاطبان موراکامی چه کسانی هستند؟

به جرات می‌توان گفت مخاطبان موراکامی از جنس مخاطبان کتاب‌های عامه‌پسند نیستند، آن‌ها کتاب‌خوان‌هایی هستند که در دنیای داستان‌های موراکامی تنهایی، هویت واقعی، سرسختی و رهایی را پیدا می‌کنند. کتاب‌های موراکامی از آن دسته کتاب‌هایی نیستند که برای نوجوانان جذابیت داشته باشد اما در عین حال از داستان‌هایی هستند که برای مخاطب علاوه بر حفظ حالت معماگونه بسیار سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی هستند. جنس داستان‌های موراکامی از نوع تنهایی آدم‌ها، شناخت هویت و بحران رابطه و حتی از بین رفتن ارزش های انسانی است. ایجاد فضاهای سورئال و سمبلیک خاص او در داستان‌هایش و البته گرایش به سبک پست مدرن باعث شده تا مخاطبان گسترده‌ای در سراسر جهان داشته باشد. در کتاب‌های او پایبندی به فرهنگ و رسومات ژاپنی مکرر دیده می‌شود. نثر موراکامی نثری ساده و روان است که همه‌ی سلیقه ها از خواندن آن لذت می‌برند. «کازوئو ایشیگورو» نویسنده‌ی ژاپنی برنده جایزه‌ی بوکر و همچنین برنده‌ی نوبل ادبیات درباره هاروکی موراکامی می‌گوید: « او دو سبک متمایز دارد: از یک سو سبک غریب و آشوبگرایانه و از سوی دیگر شیوه مالیخولیایی بسیار کنترل‌شده».

مهدی غبرائی مترجم کافکا درکرانه

مهدی غبرائی از مترجمین برجسته و پیشکسوت در ایران است که با دقت و وسواس در انتخاب، بیش از 60 کتاب از آثار بزرگ و شناخته شده‌ی ادبی جهان را به فارسی برگردانده است. مهدی غبرائی در مقدمه‌ِی کتاب کافکا در کرانه به جان‌مایه بزرگ داستان‌های موراکامی یعنی "فقدان" اشاره می‌کند. بعد از مقدمه‌ی کتاب، مترجم مصاحبه‌ای کوتاه از  موراکامی در مورد داستان کافکا در کرانه را نیز ترجمه کرده است. کافکا در کرانه با ترجمه مهدی غبرائی‌ توسط نشر نیلوفر به چاپ سیزدهم خود رسیده است. این کتاب با عنوان «کافکا در ساحل» توسط ناشرین دیگر هم منتشر شده است.

نسخه الکترونیک و پی دی اف کتاب کافکا در کرانه را از  اپلیکیشن فیدیبو دانلود کنید.

about book image

قسمت‌هایی از کتاب کافکا در کرانه را می‌خوانیم

جنگ که دربگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته می‌شوی. جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه».

بستن چشم‌هایت چیزی را عوض نمی‌کند. چون نمی‌خواهی شاهد اتفاقی باشی که می‌افتد، هیچ‌چیز ناپدید نمی‌شود. درواقع دفعه‌ی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر می‌شود. دنیایی که تویش زندگی می‌کنیم این‌جور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم‌هایش را می‌بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی‌شود زمان از حرکت بایستد.

انسان تقدیر خود را انتخاب نمی‌کند. تقدیر انسان را برمی‌گزیند. این پایه‌ی جهان‌بینی درام یونانی است و معنای تراژدی -بنا به قول ارسطو- از بازی روزگار ناشی می‌شود، نه از نقطه‌ضعف قهرمان، بلکه از صفات خوبش. می‌دانی می‌خواهم به کجا برسم؟ مردم نه با نقایص خود، بلکه با فضایل خود هرچه بیشتر به سوی تراژدی کشانده می‌شوند. اودیپوس رکس سوفوکلس یک مثال بارز است. اودیپوس نه به سبب کاهلی و حماقت، بلکه به علت شهامت و صداقت به سوی تراژدی کشانده می‌شود. بنابراین نتیجه‌ی ناگزیر طنز تلخ یا همان بازی روزگار است.

کتابخانه مثل خانه دومم بود. شاید از آنجایی که در آن زندگی می‌کردم خانه‌ای واقعی‌تر بود. من که هر روز به آنجا می‌رفتم، با همه‌ خانم‌های کتابداری که آنجا کار می‌کردند آشنا شدم. اسمم را می‌دانستند و همیشه می‌گفتند سلام. هرچند من خیلی خجالتی بودم و به ندرت جواب می‌دادم.

هنگام ساختن این کتابخانه سرپرست خانواده تصمیم گرفت سبک ساده و ظریف دلخواه هنرمندان کیوتو را دنبال نکند و به جای آن طرح را بیشتر شبیه خانه‌های روستایی از کار درآورد. با اینحال، چنانکه می‌بینید، به رغم ساختار گستاخانه‌ی بنا، مبل و اثاث و قاب تصویرها از ظرافت و تجمل برخوردار است. مثلا کنده‌کاریهای این قاب‌های چوبی بسیار ظریف است. تمام استادان صنایع دستی شیکوکو جمع شدند تا در ساختن این بنا کار کنند.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
گوینده هوشمند (AI)
راوی
حجم
3.۸۲ مگابایت
تعداد صفحات
607 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۲۰:۱۴:۰۰
نویسندههاروکی موراکامی
مترجممهدی غبرائی
ناشرنشر نیلوفر
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۲/۰۸/۱۹
قیمت ارزی
5.۵ دلار
قیمت چاپی
225,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
راوی
۳.۸۲ مگابایت
۶۰۷ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.1
از 5
براساس رأی 1318 مخاطب
گیرا 🧲 (10)
خوش‌خوان 🪶 (6)
5
56 ٪
4
19 ٪
3
10 ٪
2
5 ٪
1
8 ٪
365 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
4

* متن انگلیسی بسیار آسونه، برای همین پیشنهاد می‌کنم یک نگاهی بهش بندازید و به خودتون حق انتخاب بدید. یک بخش مهمی از کتاب صحنه‌پردازی‌های اروتیکه که تو ترجمه نیست. من از یک جایی به بعد تو همین ترجمه یک سری‌ها رو مشخص کردم و معلومه که تو شناخت شخصیت و داستان نقش مهمی داره. علاوه بر این مثل من از برخی ترجمه‌های اشتباه اصلاحات حرص نخواهید خورد. تا جایی که از من برمیومد تو یادداشت‌های متن یه تعدادی رو نوشتم و اصلاح کردم. بگم که متن روون ترجمه شده و ترجمه خیلی ی ی ی بد نیست و میشه داستان رو در همین ترجمه دنبال کرد و لذت برد. :) * برای خوندن چه متن فارسی چه انگلیسی پیشنهاد می‌کنم. پلی‌لیست موسیقی‌های کتاب رو در یوتیوب سرچ کنید و زمانی که بهشون اشاره میشه بهشون گوش بدید. * داستان مرزهای واقعیت رو وسعت می‌ده و چون چند تا مسیر موازی داره، پیشنهاد می‌کنم با حوصله بخونید و هی از خودتون سوال بپرسید تا داستان رو برای خودتون شفاف کنید. reading guide های کتاب که می‌تونن دید بهتری بدن و فهم عمیق‌تری از داستان ایجاد کنن رو پیشنهاد می‌کنم سرچ کنید و بعد از خوندن کل کتاب یا پایان هر فصل بهشون سر بزنید. * حالا نظر خودم: من واقعا شخصیت‌ها رو دوست داشتم. یه جاهایی فلسفه‌های زیبایی‌شناسی و حتی هنرهای رزمی شرقی خیلی زیرپوستی تو داستان میومد. من واقعا هم از فضای داستان لذت بردم، هم کلی گیج شدم و ازین سوالایی که ایجاد شد هم لذت بردم و هم کلی یاد گرفتم. مثلا یه بخشی داره راجع به شکل قدرتی که آدم می‌تونه تو زندگی داشته باشه حرف می‌زنه که یک نمونه‌ی گل‌درشته از جاهایی که آدم تو داستان با خودش می‌گه: ااا! این طوری هم میشه بود!! خلاصه که خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم و امیدوارم شما هم از متن، چالش‌هاش و فکر کردن بهش لذت ببرید.

5

وقتی توفان تمام شد یادت نمی آید چگونه از آن گذشتی٬ چطور جان به در برد. حتی در حقیقت مطمئن نیستی توفان واقعا تمام شده باشد. اما یک چیز مسلم است. وقتی از توفان بیرون آمدی دیگر آنی نیستی که قدم به درون توفان گذاشت.

4

خدایا لذت خواندن این شاهکار رو از کسی نگیر

5

کافکا در کرانه یک رمان سورئاله و من هم تا قبل از این رمان تصور میکردم علاقه چندانی به این سبک ندارم اما باید اعتراف کنم با وجود همه زوایای گنگ و مبهمش کتاب گیراییه و از خوندنش لذت بردم . جالبه بدونید بعد از چاپ کتاب یک سایت برای پاسخگویی به سوالات خوانندگان راه اندازی شده بوده که بیش از هشت هزار سوال از نویسنده اثر، پرسیده شده بوده ! البته به نظر من هر کسی میتونه جوابهای خودشو برای این نقاط مبهم کتاب داشته باشه . ی جورایی میشه گفت نوشتن بخشی از این کتاب به عهده خود خواننده است. شاید هم به تعداد خواننده هاش بشه از دلش رمانهایی با زوایای دید مختلف در آورد . البته در کنار همه این پیچیدگی ها,داستان بسیار روانی داره و میشه گفت بعد از مدتها کتابی بدست گرفتم که زمین گذاشتنش کار سختی بود . یکی از قسمتهای بسیار جالب کتاب پرداختنش به ایده جهان های موازیه که همیشه برای من اسرار آمیز و مهیج بوده ... سیر کلی کتاب حرکت از خامی به پختگیه ... و پیش بردن دو داستان مجزا و در عین حال ادغام شده , گیرایی داستانو چند برابر میکنه در کل اگه توی کتاب خوندن با حوصله هستید و از فضاهای سورئال و داستانهای کمابیش گنگ و مبهم خوشتون میاد حتما به عنوان یک شاهکار مطالعه اش کنید و در غیر اینصورت اصلااااا سراغش نرید :)))

1

من نسخه زبان اصلی کتاب رو خوندم، خیلی چیزایی توی کتاب وجود داره که قطعا توی ترجمه حذف شدن... و حقیقتا هم بهتره که حذف شدن، واقعا حال بهم‌زن و تهوع آورن قسمتای مشکل‌دارش. دوتا خط داستانی داره، یکی پسر ۱۵ ساله که از خونه فرار میکنه، یکی یه پیرمرد ۶۰ ساله که به دنباال یه حادثه توی کودکی خنگ شده یکم و دیگه خوندن و نوشتن یادش رفته ولی در عوض میتونه با گربه ها (و خیلی چیزای دیگه) حرف بزنه. خط داستانی پسره کاملا شر و وره و همش چسناله طوره. در عوض خط داستانی پیرمرده خیلی جذابه و تنها علتی بود ک من کتابو تموم کردم. کتاب برخلاف نظر ها و کامنت هایی که اینور اونور میخونین داستانش خیلی واضحه... مخصوصا اگه به حرفی که یکی کارکتر ها درباره‌ی انتوان چخوف میزنه توجه کنین و اونو به همین داستان تعمیم بدین. در کل موراکامی تو این کتاب خیلی سعی داره خودش رو یه جوری به هر ادم خفنی تو هر فیلدی از هنر بوده بچسبونه... از شوبرت و بتهوون گرفته تا چخوف و کلی از خواننده ها و بند های قدیمی مثل بیتلز و پرینس و ... ، همه این کارا هم برای اینه که خودش رو خیلی خفن‌تر از دری‌وری‌نویسی که هست نشون بده. به جای این کتاب به نظرم catcher in the rye (ترجمه‌ش ناطور دشت‌ه) نوشته سلینجر رو بخونین. برخلاف موراکامی، سلینجر به جای این که مجبور بشه دنبال حرفای قلمبه سلمبه بگرده، با مخاطبش واقعا ارتباط برقرار می‌کنه و حرفشو به ساده‌ترین شکل میرسونه.

5

مقدمه کتاب رو به عنوان نمونه گذاشتن به نظرم غیر حرفه ای و خنده داره.

5

به شخصه این کتاب به زبان انگلیسی خوندم و فکر میکنم بخش های بسیاریش به ناچار دچار سا...ور گردیده. لذا اکیدا پیشنهاد میکنم، چنانچه برای خواننده عزیز ممکن است، به زبان انگلیسی (و یا زبانی دیگر در صورت امکان!) این شاهکار بی بدیل را مطالعه کنید

5
خوش‌خوان 🪶
گیرا 🧲

داستان جذاب و متفاوتی از هاروکی موراکامی   که پر از سورپرایز بود. البته، خود نویسنده هم گفته "خودم هم نمی‌دونم قرار سطر بعدی چه اتفاقی بیوفته" ولی به صورت جادویی همه چیز بسیار زیبا به هم مرتبط شد. بعد از خواندن کتاب "سوکورو تازاکی"، رغبتی برای خواندن کتاب دیگر از این نویسنده نداشتم زیرا کتاب تا حدود زود تمام شد . شاید چون چنین تجربه‌ای را قبلاً نداشتم. ولی این کتاب که به پیشنهاد عزیزی خواندم، بسیار جذاب و معنادار آمد.  داستان،پر است از  مسائل ماورایی، فلسفی و همچنین  پر از احساس .  با دیدگاه متفاوت که منو به  یاد گفته‌های کارل یونگ آغشت. که اعتقاد داشت که« من»  ديگري در ما وجود دارد که كاملاً درك متفاوتی از چیزی که فکر میکنید هستیم دارد . در جای  از داستان، جایی وجود دارد که همه  لحظات در آنجا برای همیشه نگه داشته شده اند و چقدر زيبا است. كتاب پُر است از جُملات زيباست مثل "مي‌خوام ياد من باشى .اگر تو یاد من باشی. دیگر عین خیالم نیست که همه فراموشم کنند  ".و..

5

من نمونه کتابو خریدم اما همش در مورد نویسنده توضیح داده بود از متن اصلی چیزی نبود،که ترقیبم کنه کتابو بخونم اگه امکانش هست نمونه ای از متن اصلی قرار بدین

5

تمام این کتاب برای من یک سطر بینظیر داشت که اوشیما می گفت:《 متعصبان تنگ نظرعاری از تخیل ،مدارا نکردن، نظریه های بریده از واقعیت ، اصطلاحات تو خالی ،آرمان های عاریتی، نظام های انعطاف ناپذیر ، انچه راستی راستی از ان میترسم و بیزارم البته دانستن اینکه چه چیزی درست یا نادرست است مهم است خطاهای فردی در داوری را میتوان جبران کرد،تاوقتی که شهامت ان را داشته باشی و خطایت را بپذیری اما متعصبان تنگ نظر که قوه تخیل ندارند به انگل هایی میمانند که کل گله را مبتلا میکنند تغییر شکل میدهند ورشد میکنند انها همه چیر را به گند میکشند》

نمایش 355 نقد دیگر
4.1
(1,397)
گیرا 🧲 (10)
135,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
کافکا در کرانه
هاروکی موراکامی
نشر نیلوفر
4.1
(1,397)
گیرا 🧲 (10)
135,000
تومان